این هم قصیدهای سروده علی اکبر کاظمی، معاون پرورشی مدرسه، که نام کل دانش آموزان پایه نهم مدرسه در آن به کار رفته و در این مراسم خوانده شد:
گشته وقت الوداع با جمع خوب و نازنین
با رفیقانی که کمتر مثلشان روی زمین
از کریمی، ساکت و گلزارِ شهری چاکری
با دو تا باباییِ معکوس هم نیما، امین!
عده ای مانند تیموری رشید و قدبلند
باقری پور و امیر سامانِ جاویدان، متین
پهلوانیان، نمازی، عبدلی، امراللهی
ایلیا و جعفری زاده، وزیری بس ثمین
عده ای مو فرفری، خوش تیپ وشیرین ،بانمک
قیصری و آریا و هم شکاری، مه جبین
از رییس خوب شورا مهربان و پرتلاش
او که از نسل نمازیّون بُود کوچکترین!
میرجلیلی و جلیلی، محسن و سیدعلی
گل پسرهای نجیب و مومن و در راه دین
محضر احمد غلامی، خوش بیان و خوش صدا
با سوالات عجیبی که فقط بنشین ببین
یاوری از اوشَهی دهقانی زاده بغدَبا
دهقانی از مندبا تو رختخواب کرده کمین!
اهل زارچ باشد صمد، قرآنی و خوب و نجیب
سر به زیر و مومن و هم خادم حبل المتین
بعد زارچ و اشکذر، روستایی از فیروزآباد!
با پسردایی روانه، جانبِ آن سرزمین!
سمت اصطهبان یکی آرش جوادی آمده
کز مرام و معرفت وِردِ زبانِ اون و این
فاتحی و چاکری و هم رضایی پندری
پابه پا، یکدل، کنار کنگره با هم عجین!
زرگر و امّیدی و دهقان و کوروش فر همه
میرسد هر دم گلی هم از یسار و هم یمین
غالبا پیش از همه آماده مهران جعفری
توی پیچاندن شریفی ناقلا هست اولین
از سروش و ایلیا آن زوج همراه و شفیق
بعد صد سال با همند حتی توی خلدبرین
از سه نیما، برزگر، بابایی و بین آبادی
جملگی آرام و خوش قلب و صمیمی و متین
از غفوریان و آذرباد و معصومی نگو
بس که خوبند و نجیبند و شخیصند و وزین
کارِگر،الیاسی و صوّابیه کم صحبتند
در عوض باشد خبیری اهل حرف، صبح تا پسین
بهر کوچک زاده و مهنام و میلی یکسره
صد سلام و صد درود و بر علیّان آفرین
هم خدایی و موحد، فاتحی و وحدتی
با کتاب و درس و مشق و دفتر و خواندن قرین
ارسلان و زاهدی، فلاح حسینی، مهدیان
دانش آموز مودب، باخدا یعنی همین
سیّدِ میر فخرِ دین و سیدِ میرباقری
با حسینی بوده اند از نسل ختم المرسلین
جملگی با معرفت هم نخبه و هم با مرام
می درخشند در رکاب شهر ما همچون نگین
میسپاریم این گهرها را خدا نزد خودت
تا شوند در سایه الطاف تو یکسر مکین
کن حفاظت ای خدا از جان و از ایمانشان
عاقبت سکنی نماشان سوی فردوس برین